loading...

اوج

بازدید : 1380
سه شنبه 10 شهريور 1399 زمان : 1:37

نتیجهٔ ۳۳ تا آنالیز تا الان، ۲۴,۶۳۵ تا ژن شد. تازه از فردا باید از بین این‌ها در نهایت به ۱۰ تا ژن اصلی و مؤثر در سرطان برسم. اووووف! تازه کار اصلی از فردا شروع می‌شه:/

تغییر رشته فرزندان هیئت‌علمی ممنوع شد/اعلام جزئیات جدید
برچسب ها
بازدید : 408
سه شنبه 10 شهريور 1399 زمان : 1:37

می‌خواید بدونید اگه ما زمان امام حسین بودیم چی‌کار می‌کردیم؟ هیچ‌کار، چون ما هم اهل کوفه‌ایم.

به این عکس نگاه کنید و لحظه‌ای رو تصور کنید که این مرد بعد از تاریک شدن هوا برمی‌گرده خونه. کلید که می‌ندازه، تنها چیزی که میاد استقبالش غم و تاریکی و سکوته. ما زمان کربلا نبودیم و ندیدیم چه اتفاقی افتاده، ولی این‌ها رو می‌بینیم و دم نمی‌زنیم...چقدر ترسو و حقیریم! من که دیگه برای امام حسین عزاداری نمی‌کنم، به قوم کوفه هم لعنت نمی‌فرستم؛ چون خودم یه کوفی‌ام!

تغییر رشته فرزندان هیئت‌علمی ممنوع شد/اعلام جزئیات جدید
بازدید : 269
دوشنبه 9 شهريور 1399 زمان : 15:36

بازدید : 407
يکشنبه 8 شهريور 1399 زمان : 7:36

هیچ‌کدام از ما، از سرنوشتمان خبر نداریم. فکر کردن به آخر راه، کار بی‌هوده‌ای است. تو باید به فکر قدم اولی باشی که می‌خواهی برداری، بقیه‌اش خود‌به‌خود درست می‌شود.

📖 ملت عشق

⁦🖋️⁩ الیف شافاک

هر چقدر یک انسان بدبخت تر باشد ،
بازدید : 522
يکشنبه 8 شهريور 1399 زمان : 7:36

دلم برای بهار می‌سوزه. از یه طرف کنکورشو نتونست بده. از طرف دیگه حال جسمی‌ش خوب نیست. دکتر گفته نخاعش خیلی ضربهٔ بدی خورده و ورم داره. خیلی درد داره.

از اون طرف دامادمون هم تصادف کرد. راننده ماشین سنگینه. با اینکه اون طرف حواسش به جلو نبوده و از پشت زده به تریلی، ولی طبق قانون دامادمون رو مقصر دونستن. اعتراض زده، ولی اگر رأی برنگرده برای خسارت ممکنه مجبور بشه خونه‌شو بفروشه.

زنگ زدم به دوستم که ببینم مانتوها رو دوخته، گفت اونم درگیر بیمارستانه برای مادرش. تیروئیدش خیلی بزرگ شده و باید عملش کنن.

زنگ زدم به اون دوستم که سراغشو بگیرم، گفت خاله‌ش فوت شده.

چقدر این‌روزا تلخه!...

هر چقدر یک انسان بدبخت تر باشد ،
بازدید : 1642
جمعه 6 شهريور 1399 زمان : 23:36

این همسایه جدیدا خیلی راحت تو کوچه زندگی می‌کنن انگار. بچه‌هاشون که تا آخر شب تو کوچه بازی می‌کنن. خودشون هم با فامیلاشون دم در می‌شینن و بلند بلند صحبت می‌کنن. هر مراسمی‌هم که داشته باشن توی کوچه صندلی می‌چینن. الانم یکی پاش خورد به کاسه بشقابای وسط کوچه انگار!!! یعنی تمام صداهایی که باید تو خونه باشه داره از توی کوچه میاد...گویا کوچه رو با خونه خریدن!

پ.ن: الانم در دیگ افتاد

پ.ن: خاک تو سر خواب که انقدر راحت می‌پره

پ.ن: حالا که بحث دیگ اومد وسط و خواب منم پرید، یه خاطرهٔ دیگی تعریف کنم بخندیم.

​​​​​​ده پونزده سال پیش، اون‌موقع‌ها که عروسی‌ها تو خونه برگزار می‌شد، دختردایی ما هم ازدواج کرد. کل فامیل خونهٔ دایی دعوت بودیم و آخر شب اکثر فامیل موندن. خانوما توی خونه خوابیدن و مردا هم یه پرده کشیدن وسط حیاط و توی حیاط خوابیدن. ما یه دختردایی دیگه داریم که بنده خدا خیلی خوش‌خوراک بود. به غیر از صبحونه و ناهار و شام، یه وعدهٔ اضافه هم نصف‌شب می‌خورد. ما دخترا سرگرم صحبت بودیم که این دختردایی گفت من گشنمه. حالا دیگ غذاها کجا بود؟، اون‌طرف پرده، سمت مردا. هرچقدر خواستیم راضیش کنیم که بی‌خیال بشه، نشد. خلاصه طی یه حرکت چریکی حرکت کردیم سمت دیگ غذا. پاورچین پاورچین سرک کشیدیم که ببینیم مردا خوابن یا نه. وقتی خیالمون راحت شد که خوابن پرده رو زدیم کنار و رفتیم سراغ دیگ جان. درو برداشتیم، غذا رو کشیدیم و خواستیم در رو آروم بذاریم، که آروم نذاشتیم:) از دستمون یدفعه افتاد و صدای دننننننننننگ:))) فقط واکنش داماد دایی‌م عااالی بود! بنده خدا از زاویهٔ ۱۸۰ یدفعه به زاویهٔ ۹۰ درجه رسید و یه بند می‌گفت: گربه افتاد تو دیگ...گربه افتاد تو دیگ... اونجا بود که ما از خنده‌های ریز و دو‌گرهٔ چند نفر هم‌زمان، فهمیدیم پسرا بیدار بودن و داشتن عملیات ما رو نظاره می‌کردن...خلاصه که از هول بیدار نشدن بقیه، با کلی به هم خوردن و به دیگ خوردن و به دیوار خوردن، بالاخره کمونه کردیم و افتادیم اون ور پرده...

این بود یک خاطرهٔ دیگی زیبا:)

♠️تفلدت مبارک سنپای بزرگ♠️
بازدید : 373
جمعه 6 شهريور 1399 زمان : 23:36

نویسنده؛ یعنی کسی که ساده‌ترین موضوعات رو هم شیرین و خوندنی بنویسه، نه لنگ موضوع باشه تا نوشتنش بیاد. من قطعا نویسنده نیستم، فقط گاهی یه برون‌روی ذهنی دارم (عجب عبارت مسخره‌‌ای خودمم نمی‌دونم از کجا دراومد).​​​

ببخشید از وسط خونه‌تون رد می‌شیم:/
بازدید : 451
جمعه 6 شهريور 1399 زمان : 23:36


هنر تذهیب در یک نگاه، نمایشی از بی‌زمانی و بی‌مکانی است. گرچه فضایی آشنا و دل‌انگیز دارد، اما نشانگر مکان یا زمانی در این عالم نیست. تذهیب را می‌توان از هر طرف نگاه کرد و جهت خاصی بر آن قائل نشد. این ویژگی سبب می‌شود تا با هر فاصله‌ای از چشم انسان، دورنما نداشته باشد. شمسه که در آن همهٔ جهت‌ها متوجه مرکز و از مرکز متوجه محیط است، نشان‌دهندهٔ وحدتی در کل اثر است که در عین حذف و جابه‌جایی قطعه‌ای از شکل، خدشه‌ای به کل اثر وارد نمی‌شود. این کیمیاگریِ حیرت‌انگیز، نشانگرِ وجود یک حقیقت مشترک در مجموعه هنرهای عرفانی است و حدیثی است که یک حرف را به چند زبان بازگو می‌کند. تذهیب در عین گویایی پر از سکوت است.

📖 هنر آموزش نقاشی ایرانی
⁦🖋️⁩ پرویز اسکندرپور خرمی

ببخشید از وسط خونه‌تون رد می‌شیم:/

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی